به نام خدا
اینیاتسیو سیلونه در «نان و شراب» می گوید:»اینک پانزده سال است که انقلابی است و انقلابی بودن حرفه او شده است . وا اسفا بر پیشه ای که هدف آن «نجات جهان » باشد! چه نجات دیگران منجر به نجات شخص می شود.»
چه بسیار بوده اند انقلابیونِ دو آتشه که سخت رزمیده اند و آتش گشوده اند. به نفع خلق کشته اند و خود را هم البته در معرض مرگ قرار داده اند. ولی یا پشیمان شده اند و یا همان مکتبی که بنیان نهاده اند دنیا و مافیها را برایشان تنگ و زندگی را بر ایشان سخت کرده. سخت تر از نای مسعود سعد سلمان.
نیز بوده اند کسانی که صد پشت غریبه بوده اند با هرچه سیاست و سیاستمدار است. غریبه بوده اند با هرچه این جهانی و مدرن است .
می خوردند و می آشامیدند برای رمق داشتن،تنها برای ذکرِ مذکورِ محبوب و فرارسیدنِ لحظه ی وصل به مقصود. نمی خواستند جز این. زاهدانی بودند که تمام تلاش شان راه گشودن برای خود و مشعل داری برای خلق خدا به سوی خود خدا بوده است.
هر دو نمونه را دیده ایم و شنیده ایم که به بن بست و ناکامی رسیده اند.
گاه این نافرجامی را به گردن شرایطی بهتر یا نبودن برخی مولفه ها می اندازند!
که اگر چنین نمی شد و این موارد پیش نمی آمد…
و یا اگر آن امکانات را در اختیار داشتیم به این وضعیت گرفتار نمی شدیم.
حقیقت این است که باید بگویم من این نوع استدلال را قبول ندارم. چون این که این مولفه ها اگر بود هر آینه ما پیروز میدان بودیم، یک موردِ موهوم است و یک رویایِ تعبیر نشده.
چطور ممکن است یک انقلابی بگوید اگر رهبر حزب فلان این گونه استراتژی می چید و این گونه در انتخابات ظاهر می شد ما پیروز می شدیم و اگر ما پیروز می شدیم و بعد چنین می کردیم و چنان می کردیم (البته به شرط اینکه همه تصورات را با موفقیت و به شکل ایده آل پشت سر می گذاردند) قطعاً اوضاع کشور بهبود چشمگیر می یافت و موفقیت های پیاپی در انتظار مردم ما بود آن روز کشور در منطقه می درخشید!
اگر خوب توجه کنید، همه حرف ها به «اگری» بند است که هیچ گاه محقق نشده و اگر هم اتفاق می افتاد معلوم نبود چگونه مختومه شود! آیا چنان که رهبر حزب می خواست بی چون و چرا و کم و کاست؟
یا مثل همه مسائل طبیعی با اشکالات و کم و زیاد های طبیعی همراه بود؟
که اگر این گونه بود باز نقایصی در شکل دادن منویات رهبران سیاسی حزب مورد بحث پیشامد می کرد و موفقیت های مد نظر ایشان با خلل همراه بود.
همین مورد را در حق داعیه داران هدایت خلق به سوی حق و حقیقت و طریق هدایت یعنی ، خطبا و واعظان دینی قیاس کنید.
نهایت این نتیجه را بگیرم که سیلونه، خوب دانسته که بهتر آن است که به خرد خرد ساختن، پرداختن، بهتر و با صرفه تر است؛ از اینکه بخواهیم کلانترین کار یعنی جهان سازی کنیم.
معمولا جهان سازان نام سازی هم می کنند.لزوماً نه خود خواسته-البته گه گاه هم خواسته- اگر هم نخواهند به دنبال جهان ساختن نام شان هم ساخته و پرداخته می شود.میان مردم سرآمد می شوند.
نام گریزان؛ آن ها که از شهرت نفرت دارند و می دانند شهرت چه بر سر شان می آورند، می روند و به خرده کاری می پردازند و ریز می سازند اما تیز…