جهانگرد

آوریل 21, 2011

هزار توی رؤیا-حقیقت

Filed under: فرهنگ,متفرقه,کتاب,اجتماعی — جهانگرد @ 12:24 ب.ظ.

به نام خدا


کتابی که تصویر آن را مشاهده می کنید به سعی «مسعود فراستی» ترتیب یافته است. این کتاب درزمینه معرفی اینگمار برگمان و سینمایش است مجموعه ای از نقد ها مصاحبه و… درباره این بزرگ سینمای جهان.

با خواندن صحبت های خود برگمان و با دیدن تعاریفش از آثارش، مطمئن شدم که هرچند در قله ایستاده باشی باز هم بالاتری هم وجود دارد. باز هم می شود کارهای تو را ضعیف،نارسا و گاه مبتذل تلقی نمود.
این نماد غیر کامل بودن انسان است. انسان کامل و مجهز به همه توانمندی ها حتی در یک رشته! هم نمی توان یافت. البته باید بگویم کسی که در رشته ای به درجه ای از تکامل برسد که او را یکی از برترین های رشته اش معرفی کنند، او دیگر نباید با مبتدیان و آماتورهای آن رشته مقایسه شود. چرا که همه آنها به دست او، به رفتار او و به عملکرد او خیره می شوند تا بیاموزند آنچه را باید.

این را هم نباید نادیده گرفت که برگمان هم با همه بزرگی اش می تواند اثری داشته باشد که خیلی سبک و نازل باشد یعنی می خواهم بگویم گاهی بزرگان در هر رشته ای می توانند اشتباه و خطایی کنند که حتی غیر حرفه ای های آن رشته ها هم شاید کمتر از آن اشتباهات داشته باشند.

این قانون کلی نیست اما هر چه آدم بزرگتر باشد، خطا و اشتباهش هم بزرگ تر خواهدبود.
به هر شکل آنچه از این کتاب دریافتم این است که خود برگمان اعتراف می کند فلان اثر فلان صحنه از آن فیلم خیلی ابتدایی، ضعیف،بد و نا منسجم بود و من آن را نمی پسندم. و یا منتقدان در مورد او و آثارش به صراحت ایرادها را بیان می کنند.که این نکته اخیر هم مطلب مهمی است که بزرگی طرف نباید مانع از نکته سنجی و موشکافی کارهایش شود. گرچه اغلب موارد این نکته سنجی ها و نقد ها، هم به کام آن شخصیت مهم و هم به ذائقه اطرافیان تلخ می آید. بسا نتیجه اش گوشه نشینی و عزلت نیز گردد. که به عقیده راقم حروف ارزشش ستودنی است و به بهایش می ارزد.

آوریل 10, 2011

? American or iranian history X

Filed under: فیلم,فرهنگ — جهانگرد @ 10:30 ق.ظ.

به نام خدا

بعد از مدت ها تصمیم گرفتم در این مکتب در باره فیلم هایی که می بینم چند خط یادداشت کنم. این تصمیم دو فایده دارد اول اینکه این خانه متروک سر و سامانی می گیرد دوم آنکه در باره فیلم ها نگاه و نظرم را ثبت می کنم .

باری دیروز فیلم تاریخ مجهول آمریکا را دیدم. فیلمی که برنامه ای از صدا و سیما آن را حداقل 4 سال قبل به من معررفی کرد و من دیروز همت نموده و آن را تماشا کردم.

عجیب است،رویکرد ها عجیب است. نگاه ها غریب است و تعجب مرا چون همیشه بر انگیخت.
سال ها قبل برنامه ای از سیمای ج.ا. ایران -شبکه اول یا سوم- آن را پخش می کرد و من مسحور آن برنامه بودم! مقصر هم نبودم چون امکانات نداشتم. نه به فضای وب راهی داشتم و نه توسط امواج ماهواره ها و نه حتی به مانند امروز دنیایDVD وسعت و پهنه فراگیرداشت. لذا به این دلایل از دنیای خارج از ساختار ج.ا. محروم بودم و تنها پنجره جهان بینی من صدا و سیما و روزنامه های منتشره بود و کتاب.
به هر حال من آن برنامه را که «سلطه یهود» یا «فتنه یهود» نام داشت و به بررسی تاثیر یهود بر سینما سخن رانی می کرد از دست نمی دادم. اما همان موقع با یک امیدی نام فیلم هایی را که یهوددیان برای سلطه بر جهان لیست می کردند، می نگاشتم و در گوشه ای به حافظه می سپردم و هیچ گاه فکر نمی کردم که روزگاری بتوان به این فیلم های خرابکارانه و دسیسه های سینمایی بشود دست یازید.

روزها گذشت و دنیای رنگارنگ و پر عنوان فیلم بافرمت DVD خودی ما نشان داد با عجله فیلم های پیشنهادی صدا و سیما را تهیه نمودم.
چه کسی حقیقت را می داند؟ شاید فرد یا افرادی همین منظور را در ساخت آن برنامه دنبال می کردند به هر حال آشنایی با فیلم هایی چون «فهرست شیندلر» یا «تارخ مجهول آمریکا» و بسیاری از فیلم هایی که به یهودی ها و جنگ دوم بین الملل مربوط بود را به گزینش کنندگان این فیلم ها وام دارم.

آن زمان فیلم تاریخ مجهول آمریکا را فیلمی ساخته شده در راستای خواسته های یهود و مظلوم نمایی های آنان و فریب تاریخی و تاریخ سازی در مورد هولوکاست و… معرفی می نمود و من همان موقع تنها مسحور تصاویر بودم نه گفته های سازندگان برنامه ها! به هر شکل فیلم را دیدم و می خواهم نگاه خود را بیان کنم .

معتقدم نباید در مورد فیلم به نگاه منتقد، تحلیل گر و دیگران گوش دل سپرد. فیلم چون منشوری است که از هر سو رنگی را نمایش می دهد.

این فیلم به مبارزه با نژاد پرستی برخاسته تنها یک مورد به مسئله یهودی ستیزی اشاره می کند مگر آنکه بخواهیم هیتلر و نماد های ارتش وی و نازیسم را مترادف با یهودی ستیزی قرار دهیم که این فرض اساساً خطاست. مگر هیتلر تنها با یهود و نژاد یهود مخالف بود؟

فیلم در راستای جریان فرهنگ سازی در برابر پدیده شوم نژاد پرستی است و در این مسیر هیچ تعارف و استثنایی قائل نمی شود و تنها القا کننده حق برابری در میان انسان هاست و افکار پوسیده نژاد پرستانه را گاه ناشی از گفته های نسنجیده مربی یا والدین و یا رفیق بزرگتر برمی شمارد.

نژاد پرستی در بین ما ایرانیان هم به وضوح دیده می شود کافی است با کمی دقت به اطراف بنگریم می بینیم نزدیکان ما هم گهگاه مبتلای این نگاه شرم آورند. یکی را به خاطر ملیت افغانی اش! دیگری را به خاطر شهرستانی بودن! طرد می کنند. گاه دیده شده و می شود که نگاه جنسیتی به انسان ها دارند و زن را دسته ای از انسان ها فرض می کنند. گاه نژاد پرستی عقیدتی و مذهبی و اگر بخواهم به دقت منظر نژاد پرستانه در جامعه را دسته بندی کنم وسعت و گوناگونی افتخارات منحرف جامعه نژاد پرست ایرانی قابل تامل خواهد بود. که هر فرد می تواند خود به بررسی این نگاه های مسموم در اطراف خودش بپردازد.که با کمال تعجب می بینیم که بزرگتر ها در رواج آن در خیالات خام افراد دون پایه تر دخالتی مستقیم و عریان دارند.

اگر نگاه سیمای آن زمان به فیلم مذکور را همان معرکه گیری یهود بدانیم همین قرائت به نوعی نژاد پرستانه خواهد بود. چرا که همان طور که بالاتر اشاره نمودم یهودیان هم یکی از قربانیان این تراژدی تلقی شده اند و منکر شدن این قضیه ما را به سوی یهودی ستیزی سوق می دهد.

باید تصریح کنم که صف بندی با اسرائیل و تجاوزات و فجایع 60 ساله آن در قبال مردم فلسطین با یهودیت به عنوان یک مذهب و یک نژاد باید تفاوت داشته باشد و الا این دیدگاه همان عبارت اخری ادعای هیتلر علیه یهودیان خواهد بود.

وب‌نوشت روی WordPress.com.